بسم الله
شش سال از ارتقاء ظاهری جغتای به رتبه شهرستانی میگذرد ولی اوضاع بعضی ادرات با زمان بخش شدن هیچ فرقی نکرده است هنوز هم سکاندار و گرداننده ادارات ما از شوره وار! فرمان میگیرند و کک هیچ مسئولی از بومی تا غیر بومی نمیگزد! جالب است ما در قوانین اداری کشوری تا انجا که بنده اطلاع دارم اداره ای تابع اداره هم عرض خویش نیست ولی ظاهرا قدرت و نفوذ شوره واریها آنقدر زیاد است که هنوز مخابرات جغتای برغم داشتن تابلو اداره منتظر دستور حضرات کویر نشین هست! .تلفن خانه بنده 9 سال است در محله دیگری مانده ولی هنوز در محله جدید خبری از کابل برگردانی و نصب کاپوی جدید خبری نیست و بامزه آنجاست که مجبور شدم چند سالی تلفن اجاره کنم ! و الان هم اگر بیل سازندگی شهرداری با کابل مخابرات جغتای کشتی بگیرند! ما باید چند صباحی کنگر بخوریم !تا اقایان مفصل بند از شوره وار تشریف بیاورند و رشته اتصال ما به دهکده جهانی را فراهم سازند! در حالیکه در شهرستانی مثل بجستان که لقب کوچکترین شهرستان استان را بدوش میکشد سالیان سال است که اداره مخابرات مستقل تمام قد از شهرستان مادر خود دارد.
داستان وقتی جالب تر میشود که بیمارستان 64 تختخوابی جغتای دربش باز شد ،{افتتاح نشد! چون حضرات کویر نشین دل دماغ تشریف فرمایی به جغتای را نداشتند یا دلیل دیگری داشت بیلمرم !یا افتتاح شد من و خبرنگاران بی خبر ماندیم من بی اطلاعم! }.القصه وقتی درب این بیمارستان بعد از گذشت 17 سال از گلنگ زنی ! باز شد بازهم همان آقا بالاسرها تصمیم گرفتند این بیمارستان را به 32 تخته تبدیل کنند تا توقابی ها ! را خام کرده وخوشحال شوند! و هوس بیمارستان 64 تخته نکنند وهم قبول کنند که بیمارستان آنها هم عرض بیمارستان جغتای است و حتی میتوانند با نفوذ دکتری را که حکم بیمارستان جغتای دارد را در توقاب بکار گیرند! تا جغتایی تحقیر شده برای یک زایمان ساده به کلنیکی که در ظاهر بیمارستان است بشهر انها تشریف فرما شده و درازی شهر انها را نظاره نماید! و بر بی خیویسی ! خود و مسئولانش زار بگرید ! و دم برنیاورد .و هم کما کان مثل سابق بیماران از جای باکلاس تری به نام بیمارستان جغتای (تا چندسال مثل طفل یتیم بی نام بود تا اینکه سرانجام یکی پیدا شد و برایش شناسنامه گرفت که خدای امواتش را بیامرزد ! به نام بیمارستان ولیعصر-عج- که واقعا نام با مسمایی است و بجغتایی میگوید تا امام زمان نیایید مشکلات این بیمارستان و سنگ اندازی شوره واریها تمام شدنی نیست (منظورم مسئولان شوره وار هست که حتی ممکن است جغتایی یا نیشابوری و جوینی یا مشهدی باشند مرا با عوام کاری نیست !) و باید به شوره وار اعزام شوند تا خدای نکرده از ازدحام و شلوغی بیمارستان بامداد و واصقی شوره وار کاسته نشود ! تا رتبه بیمارستانشان کاسته نشود ! اگر چه آقای دکتر وطنشور و یارانش نتوانستند در ظاهر این تصمیم خود را بکرسی بنشانند ولی در عمل با رندی که بخرج دادند قانون را دور زده و احدی نژاد ساده دل همان رییس کشور ادالت گستر! را خام کردند تا دانشکده پرستاری را بعنوان کادوی سفر استانی خود به دوینی ها تقدیم کند! و جغتای با داشتن بیمارستان استاندارد و بزرگتر محروم از گرفتن دانشکده بیتولوژی {کک شناسی!) شد ! تا قند در دل دکتر وطنشور و شوره واریها آب شود !. (احدی نژاد عدالت خواه نبود ! بل ادالت خواه بود! و فکر میکرد عدالتخواه هست حداقل با عملکردش در منطقه ما چنین تصوری ما داریم ! یعنی هرکه نفوذش بیشتر بود و قدش والا وآستین پرپولی داشت از دولت وی بیشتر میرسید کمااینکه درشوره وار2 کارخانه مصرف کننده گازطبیعی نبود خط 48 اینچ پارچین را از این کویر بردند تا بعدها کارخانجات ما زنبیل بدست ! بروند از سبزوار باهزینه خودشان و بیت المال خط لوله 24 اینچ بکشند! شاید هم بدین جهت لوله گاز از اونجا بردند که در پیک مصرف با انرژی طبیعی خورشید داغ و پرفشار شود !یا بجای گاز باد داغ ر شبکه تزریق شود ! تاجبران کسر گاز کشور کند!
ما در حسرت یک جاده 12 متری مانده ایم و برای رسیدن بتهران باید دور جاجرم بچرخیم آنهم با جعده ! 6 متری ترک ترک شده چون زبان من ! و برای رسیدن بمشهد که جاده هزار پیچ معرف حضور همه هست ! حال شوره وار علاوه بر بزرگراه تهران -مشهد آزاد راه ولایت نیز باید از شوره وار عبور کند ! جالب اینکه جمعیت ساکن این منطقه 7 شهرستان 400 هزارند با هفت هشت کارخانه مادرو جمعیت شوره وارسیصد واندیست با یک کارخانه سیمان ! تا اقای احدی نژاد خیال کند مامور الهی اجرای ادالت است !و هیش کس مث او عدالت را برقرار نکرده است !.) .
الان هم با گذشت 7 سال از فعالیت این لانچر (سکوی پرتاب بیمار از جغتای به شوروار بطور متوسط 4-5 فقره در روز) هنوز اتاق کنترل این لانچر که نامش شبکه بهداشت جغتای باشد اوسارش ! بدست شوره واریهاست! وبدون اجازه آقایان حق خرید یک پیچ و مهره برای آمبولانس عاریه ای بیمارستان جغتای را ندارد! و باید حضرات در شوره وار تصمیم کبری بگیرند تا دهقان فداکار در جغتای کبریت بزند!.
بلی کارگر ما برای واریز یک فیش 1000 تومنی یا قسط بیست هزار تومنی باید سر از شوره وار یا جایی درآورد که مایه تحققققیییییر ! است چرا که جغتای هنوز باجه بانک تجارت یا رفاه ندارد ولی در شوره وار در فاصله 700 متری سه شعبه بانک تجارت وجود دارد که کارکنان دوتای آن مگس کیش میکردند! و چیستان حل میکردند ! که ظاهرا با خالی شدن خزانه مسابقه ای بین دو شعبه چهار راه بازار و شعبه نزدیک بلوار بوتان برگزار شد تا درب یکی تخته شود !. چون در حل معما بازاریها عاجز ماندند شعبه شان برچیده شد و کارکنانش مث اش نذری !بین سایر شعب تقسیم شد ولی سرپرستی تجارت شوره وار اجازه نداد این شعبه در جغتای فعالیت کند مبادا تجار و بازاری شوره وار بیش از این متضرر شود!یا بهانه دیگری بود بیخبرم! یحتمل همان بهانه ای را دارند که برای افتتتاح بانک مسکن داشتند .یعنی میگفتند جغتای کشش این بانک را ندارد ولی الحمدلله الان سرامد همه بانکها شده شاید هم بخاطر سرمایه گزاری بانک تجارت در کارخانه سیمان جوین جغتای حضرات مکدر شده و خواسته اند مانع آن شوند تا این بانک بیش از این از این غلطها نکند! جالب است همین بانک سالیان سال است در شهرهایی بسیار کوچکتر از جغتای و حتی روستاها شعبه و باجه دارد!
ماجرای جالب تر اداره تامین اجتماعی است که اول شعبه بود ولی شوره واریها با تی یاتری! که بازی کردند توانستند خلع مقام کرده و به مقامی پایین تر از باجه خسروردی شوره وار بدل سازند تا جغتایی در دفتر خسروجردی شوره وار گردو بسابد! تا در دفترچه اش عکسی الصاق شود زیرا باجه جغتای این اندازه هم اختیار ندارد! وقت از وقت گذشت و شب از نیمه گذشت و در آستانه انفجارم از این همه عداوت و اجحاف شوره واری با جغتای و بی خیالی مسئولان چند دهه جغتای .البته از انصاف نگذریم بعضی هاشون هم بودند که برای ابادی جغتای از جان و مالشان گذشته اند ومیگذرند که جای تقدیر دارد ولی روی سخن ما باکسانیست که فقط بساعت 730 و 1400 فکر میکنند ولاغیر!حال بعضی مسئولان بومی و غیر بومی تازه میخواهند شوره وار استان شود تا از چاله بچاه افتند ! آقایان این پنبه وازلینی! را از گوشتان بدر آرید و چشمانتان را با اسیدسلطانی بشوئید! که هنوز هم شما در چشم شوره واری بخش هستید و روستایی (شاهد مثال پرونده بانکی جغتایی هایی را که سال 88 در بانک مسکن شعبه طالقانی سبزوار تشکیل پرونده داده اند بگیرید تا ببینید با اینکه یکسال از ارتقاء جغتای بشهرستان گذشته کارمند بانک آدرس متقاضی را چنین نوشته :خراسان رضوی شهرستان سبزوارروستای جغتای!!) از حق نگذریم کسی که 50 سال سرایدار اداره ای بوده اگر تقدیریا رابطه وی را رییس همان اداره کند! شما فکر میکنید چند کارمند وی را هنوز همان مش رجب سرایدارمیبینند ! مث روز معلوم است سالها طول میکشد تا ذهن بخود بقبولاند وی مش رجب نیست ! و آقای عجبی رییس اداره است ! و آیا به وی همان احترام و وقعی را میگذارند که یک کمصواد ! دیگری از یک شهر دیگری آمده باشد! مسلما نه !هکذا اگر جغتای استان شود برخورد عملی شوره واریها با ما هیچ فرقی نخواهد کرد وآنها خودشان را سلطان جغتای میدانند!!!جای دارد خاطره ای از مرحوم آهنگری نقل کنم که میگفت در زمان سهمیه بندی آهن به اداره بازرگانی سبزوار میرفتیم تا سهمیه اهن بگیریم میگفتند الان نوبت شهریهاست بروید موقع نوبت روستایها بیایید شما نامتان شهریست !و موقع روستایی میگفتند شما شهری شده اید بروید موقع توزیع حواله شهریها بیایید !! لذا با ضرس قاطع به خوشخیالان جغتایی میگویم ! اگر شوره وار استان شود ما بازهم توسری خوریم در حالیکه اگر با کسوت شهرستانی به سمنان یا بجنورد ملحق شویم ما آنقدر توسری خور نخواهیم شد که در استان شوره وار خواهیم شد! البته خدای چنین روزی را نیاورد که شوره وار استان شود ! گفتن از ما و نشنیدن از شما !!!
خسته شدم واقعا از بس حرص و جوش خوردم از دست روزگار و شوره وار !! اگر بعدا جوش آوردم از پلیس راهی خواهم گفت که در جغتای چند هکتار زمین رایگان گرفت سر از جوین دراورد! از هلال احمری خواهم گفت که سی سال قبل بجای مرکز بخش جغتای سر از یک روستا دراورد و الان هم اقایان لطف کرده اند پایگاه جاده ای انرا در کنار کمربندی جغتای ساخته اند ولی وقت ندارند یا زلزله نیامده تا از مرکز تشریف بیاورند و آب توچاه کنند ! از منابع طبیعی خواهم گفت که اوروخچه ! کشاورز جغتایی را بخاطر بریدن یک گون توقیف میکند ! و الاچیق بنده خدایی را در ایشوق دره جغتای ویران میکند ! ولی شوره واریها کوه های اطراف شوره وار را چون قوم ثمود با بیل دو زور(همان بلدزور فرنگی ) خراشیده و قصر و ویلا ساخته اند و هیچ نمیگویند خواهم گفت ! از نمایندگی راه و شهرسازی خواهم گفت که به اندازه توقابیها غیرت ندارد برای دل خوش کنی ما کلمه اداره را به تابلوهایش بچسباند ! یا لاستیکهای مستعمل ادوات سنگین اداره راه شوره وار را بعنوان گارد وی (ملت به اشتباه گاردریل خوانند گارد وی یعنی محافظ جاده گارد ریل یعنی محافظ راه آهن ! بیچاره این کلمه هم به مظلومیت کلمه جغتای مبتلا شده !) درپرتگاه های ورودی شرقی جغتای نصب کند تا روزی روزگاری فولاد فراوان شود و گارد وی نصب شود هر چند با اینکه نمایندگی است ولی انصافا با ادوات قراضه شان باندازه یک اداره کلان زحمت میکشند که جای تقدیر است و ووووووووووووووووووووووووووووووووده ها مشکل دیگری خواهیم نوشت که یا دیده نمیشود یا بعضی ها نمیخواهند دیده شود !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
.

 هایپرسن:فروشگاه مدرن مواد غذایی و بهداشتی تو ومن
جغتای:تقاطع خیابان کشاورز باخیابان امام خمینی :چهار راه سرچشمه
|